ملاك هاي قرآني تشخيص دوست از دشمن

پدیدآورقادر مولایی

تاریخ انتشار1389/02/19

منبع مقاله

share 2038 بازدید
ملاك هاي قرآني تشخيص دوست از دشمن

قادر مولايي

انسان ها به همان اندازه كه نيازمند دوستان و راه ها و ملاك هايي براي شناخت دوست هستند، به همان اندازه نيز نيازمند راه هاي شناسايي دشمن و ملاك هايي براي شناخت آنان مي باشند، زيرا چنان كه قرآن بيان مي دارد شناسايي دشمنان و آماده سازي براي مقابله با آنان امري بسيار ضروري ولازم است؛ در ضمن هدايت و مصونيت از انحراف در زندگي و دست يابي به كمالات و خوشبختي دنيوي و اخروي نقش و جايگاه مهم و اساسي دارد.
داشتن ملاك ها و معيارهايي براي شناسايي دشمن از دوست از آن جا لازم است كه بسياري از دشمنان براي دست يابي به اهداف خود رفتاري را در پيش مي گيرند كه امكان شناسايي شان را بسيار كم و محدود مي سازد.
نويسنده باتوجه به اهميت مسئله دشمن شناسي در همه امور و ابعاد زندگي با مراجعه به آموزه هاي قرآني تلاش كرده تا مهم ترين و اساسي ترين ملاك ها و معيارهاي شناسايي دشمن را معرفي كند. با هم مطلب را از نظر مي گذرانيم.

تحليلي از دشمن و دشمني

دشمني در مقابل دوستي و محبت قرار دارد و در اصل به معناي بيزاري، نفرت، عداوت، كراهت و خصومت است (فرهنگ فارس، ج2، ص 1538)
البته از همين واژگان كه براي تعريف و شناسايي مفهوم دشمني استفاده شده، مي توان نوعي تفاوت و مراتب دشمني را نيز به دست آورد؛ زيرا كراهت و نفرت، درجه و مرتبه اي از دشمني را بيان مي دارد ولي عداوت و يا خصومت مرتبه اي بالاتر را به نمايش مي گذارد. به عنوان نمونه خصومت به آن دشمني گفته مي شود كه دشمن با همه شدت تلاش مي كند تا به جنگ و تنازع با ديگري بپردازد در حالي كه به بطلان خود و حقانيت ديگري آگاه است. از اين رو، خصم، كسي است كه با آشكار بودن حق در نزد او به جنگ ديگري مي رود.
رفتارهايي كه يك دشمن انجام مي دهد در سطوح مختلف و گوناگوني است و درجه آن از نظر دشمني متفاوت مي باشد. آزار و اذيت رساني در صورت سلطه بر ديگري (ممتحنه، آيه2) تحقير و توهين به مردم در هنگام سلطه و چيرگي (همان) (تعدي و تجاوز به حقوق آنان (مائده آيه 2) جدال و درگيري كلامي (زخرف آيات 57 و 58) فريبكاري و نيرنگ (اعراف آيه 22 و طه آيات 117 تا 121) مكر و حيله (يوسف آيه 5) و جنگ ويرانگر (آل عمران آيه 103) نمونه هايي از رفتار دشمنان است كه در اين آيات به آنها اشاره شده است.
خداوند در آيات 43 و 45 سوره نساء به اين نكته توجه مي دهد كه انسان ها به علل و اسباب دروني و بيروني ناتوان از شناخت دشمنان و داراي محدوديت آگاهي نسبت به آنان هستند. اين مسئله موجب مي شود كه به سادگي نتوان همه دشمنان را شناخت؛ زيرا برخي از دشمنان از راه مكر و فريب و نيرنگ و از راه دوستي وارد مي شوند كه امكان شناسايي آنان را كاهش مي دهد و موقعيت شخص را در خطر مي افكند.
آيه 8 سوره توبه تبيين مي كند كه برخي از دشمنان با پنهان كردن دشمني و كينه خود نسبت به ديگري، موجب مي شوند تا انسان از شناسايي دشمن باز ماند و در دام فريب و نيرنگ آنان قرار گيرد و نتواند دشمن و كينه هاي آتش افروزش را ببيند.
فريب و نيرنگ دشمنان و محدوديت آگاهي و شناخت نسبت به كساني كه مكنونات قلبي خود را پنهان مي كنند و رفتاري ديگر نشان مي دهند كه به ظاهر دوستانه است، موجب مي شود كه مسئله دشمن شناسي و ملاك ها و معيارهاي شناخت آنان، از اهميت و ارزش بالايي برخوردار شود.
خداوند در آياتي چند به اين نكته توجه مي دهد كه محدوديت انسان ها از جمله محدوديت از آگاهي نسبت به قلب ها و دل هاي ديگران، موجب مي شود تا نيازمند اموري ديگر شوند و بتواند به شناسايي دشمنان بپردازند. از اين رو، لازم است كه براي شناخت دشمنان به خداوندي كه آفريدگار و پروردگار بشر است مراجعه شود؛ زيرا خداوند به همه خصوصيات و ويژگي هاي انسان، آگاه و داناست و مي تواند ملاك ها و معيارهايي را ارائه دهد كه انسان بتواند با آن دشمنان را بشناسد.
اين جاست كه ضرورت توجه به وحي براي شناسايي و شناخت دشمنان اهميت مي يابد (نساء آيه 45 و انفال آيه 60) زيرا خداوند در آيات قرآني و وحياني، روش هايي را براي شناخت دشمن ارايه كرده است (آل عمران آيه 118 و نساء آيه 45)
البته خداوند در نهاد آدمي عقلي را قرار داده كه خود يكي از ابزارهاي مهم شناسايي دوست از دشمن است. انسان ها با بهره گيري از اين ابزار ارزشمند مي توانند دشمنان خويش را شناسايي و با توطئه هاي آنان مقابله كنند (آل عمران آيه 118) بنابراين به دلايلي چون نهان بودن كينه و نفرت دشمنان و حيله و فريبكاري آنان، لازم است كه انسان با بهره گيري از خرد و انديشه ورزي، به شناسايي دشمنان بپردازد و همواره بيداري و هوشياري خود را حفظ كند. (توبه آيه 8) زيرا دشمنان از جايي كه انسان نمي داند و يا احتمال هجوم و يورش نمي دهد مورد تجاوز و حمله قرار مي گيرد.
خداوند همواره تأكيد مي كند كه شناخت دشمن عاملي مهم براي مصونيت يابي از توطئه هاي آنان (آل عمران آيه 118) است و عدم بهره گيري از ابزارهاي دروني چون تعقل و انديشه، يا آموزه هاي وحياني مي تواند موجب سلطه و چيرگي دشمنان شده و آدمي را از مسير حركت به سوي كمال و خوشبختي باز دارد.

معيارهاي دشمن شناسي

چنان كه بيان شد، انسان ها داراي محدوديت هاي شديدي نسبت به يك ديگر هستند؛ زيرا نمي توان از دل ها و آن چه در آن مي گذرد آگاه شد. محدوديت ابزارهاي شناخت و پنهان بودن دشمن و رفتارهاي آن و بهره گيري از ابزارهايي چون فريب و نيرنگ مي تواند حتي موجب آن شود كه انسان نتواند دوست را از دشمن تشخيص دهد و به جاي حمله به دشمن، دوستان را از خود براند و يا برنجاند.
اما دشمن هر چند اهل فريب و نيرنگ و پنهان كاري باشد، به شكلي خود را لو مي دهد و باطن خويش را آشكار مي سازد. از اين رو رفتارشناسي دشمن براي شناسايي او لازم و ضروري است؛ زيرا يكي از مهم ترين راه هايي است كه مي توان با آن دشمن را شناخت.
بر اين اساس خداوند در بيش تر ملاك ها و معيارهايي كه براي شناسايي دشمن نشان مي دهد به حوزه رفتارهاي او توجه مي دهد. به اين معنا كه دشمن هر اندازه كه اهل فريب و نيرنگ باشد به سبب رفتارهايي كه مخالف حق و حقانيت است، خود را آشكار مي كند و سرشت خويش را هويدا مي سازد.
در اين جا به مهم ترين ملاك ها و معيارهايي كه مي توان به كمك آن دشمن را شناخت اشاره مي شود:
1- بدخواهي: اصولا دشمن هرگز خواهان خير و خوبي براي انسان نيست. از اين رو هر كاري كه مي كند در راستاي به رنج افكندن اوست. آرزوي ديرين وي رنج و زحمت ديگري است و اگر نتواند آن را به انجام رساند دست كم آرزوي رنج و درد وي را دارد. ازا ين رو از قرار گرفتن انسان در رنج و گرفتاري خوشحال و شادان مي شود، هر چند كه آن را بر زبان نمي راند و يا در چهره نمي آورد. اگر در مجموعه گفتارها و رفتارها و ديگر نشانه ها دقت شود مي توان نشانه هايي از اين بدخواهي را در دشمن مشاهده كرد. خداوند در آيات 118 تا 120 سوره آل عمران از بدخواهي دشمنان به عنوان يك ملاك و معيارشناسي ياد مي كند و خواهان توجه به اين مهم مي شود؛ زيرا انسان هايي كه دوست آدمي هستند ويا نسبت به وي خنثي و بي تفاوت مي باشند، هرگز بدخواه وي نخواهند بود و از اين كه كسي در رنج باشد، خوشحال و شاد نمي شوند.
2. گفتار بغض آلود: بغض، همان كينه و نفرت دروني و بيزاري از كسي و يا چيزي است. كساني كه نسبت به ديگري دشمني دارند، خشم و نفرت خويش را در كلام و سخن خود به خوبي آشكار مي سازند. كساني كه به حوزه رفتارشناسي توجه دارند به آساني مي توانند از آهنگ كلام و سخن شخص دريابند كه وي تا چه اندازه نسبت به ديگري نفرت و بيزاري دارد. سخنان بغض آلود حتي اگر با آرايه هاي زيبا، شيوا وشيرين ادا شود خود را نشان مي دهد. البته برخي به سبب نهان كاري هاي شديد مي توانند بغض و كينه خويش را در وراي كلام بپوشانند ولي همين اشخاص به هرحال لحن و آهنگي در كلام خود دارند كه مي توان از آن دشمني و نفرت را به دست آورد (آل عمران آيه 118)
3. نفاق و دورويي، در رفتار و گفتار، از ديگر ملاك هايي است كه خداوند براي شناسايي دوست از دشمن بيان مي كند. دشمنان برخلاف آن چه مي گويند عمل مي كنند و هرگز ميان كلام و عملشان يگانگي و وفاق نيست. در سخنان خويش بسيار شيرين زبان و خيرخواه و حتي كاسه ازآش داغ تر هستند و در دلسوزي، دايه اي مهربان تر از مادر مي باشند بطوري كه شنوندگان سخنان آنان گمان مي برند كه خيرخواه تر از اين افراد كسي نيست. همواره از مهر و محبت و دوستي و صلح و دمكراسي و آزادي و عدالت چنان سخن مي گويند كه گويي اينان تجسم اين امور هستند و بي هيچ چشم داشتي حاضرند تمام سرمايه مادي ومعنوي خويش را بگذارند تا ديگري به خوشبختي برسد و صلح و عدالت و آزادي و مردم سالاري را درك كند. اين درحالي است كه هدف ايشان جز نفوذ وضربه زدن از در دوستي نيست. لذا هرگاه فرصتي يابند برخلاف شعارهاي انسان دوستانه اي كه مي دهند عمل مي كنند. چنان كه خشونت را براي خود تجويز مي كنند و اجازه مي دهند تا به هرشكلي به اهداف خود برسند. در سخنان خود كبوترهاي آزادي دارند و شاخه هاي زيتون كه نماد صلح و آزادي است در دست گرفته اند، ولي در دستانشان خنجرهاي كينه دارند كه هرگاه شخص به ايشان پشت كند و سستي و ضعف نشان دهد در قلب او فرو مي كنند. از اين رو بخش بسياري از آيات قرآني به مسئله نفاق و منافقان پرداخته است، زيرا آنها دشمنان بسيار خطرناكي هستند كه بايد هوشيارانه با آنان برخورد كرد (آل عمران آيه 118 و نساء آيات 81 و 82 و منافقون آيه 4)
4. دعوت به بدعت: چنان كه گفته شد دشمنان زيرك هرگز آن چه را در دل دارند بروز نمي دهند و راه شناسايي آنان بسيار دشوار است. اما رفتارهايي از خود بروز مي دهند كه مي تواند كار شناسايي را آسان كند. از آن جايي كه دشمن، مخالف آسايش و آرامش شخص يا جامعه است، با همه امور هنجاري، عقلاني و عقلايي كه نظم و امنيت و آسايش و آرامش را به كسي و يا جامعه اي مي بخشد، مخالفت مي ورزند. از اين رو تمام تلاش خويش را به كار مي گيرند تا جامعه و يا شخص از اين گونه رفتارها و كردارها دور باشد. اين گونه است كه بر مسئله بدعت تأكيد خاص و ويژه اي دارند؛ زيرا بدعت ها به معناي دور شدن شخص يا جامعه از اصول و مباني است كه آرامش و آسايش را به وي مي بخشد. لذا هرچيزي را كه بتواند هنجارها و اصول و مباني ارزشي جامعه يا شخصي را بشكند و از ميان ببرد، به عنوان امري مطلوب و ارزشي موردتوجه قرار مي دهند.
و مي كوشند تا آن را در جامعه نهادينه سازي كنند. به عنوان مثال اگر شورش و آشوب و اغتشاش خياباني عامل مهمي براي سلب امنيت و آرامش جامعه و يا آسايش آن است، از اين مسأله به عنوان يك هنجار خوب و مطلوب تعريف و تمجيد مي كنند و مردم را به سوي آن دعوت مي كنند؛ زيرا طرح يك ناهنجاري به عنوان هنجار و تغيير دادن ملاك ها و معيارهاي ارزشي و جايگزين كردن ديگري كه ضدارزشي مي باشد، مي تواند جامعه را به سوي درد و رنجي سوق دهد كه هدف اصلي دشمن است. اين جاست كه يك ضد ارزشي در تبليغات و طرح هاي دشمنان به عنوان يك ارزش مطرح و نهادينه مي شود تا بدخواهي خود را در جامعه اي از خيرخواهي به نمايش بگذارند و رنج و درد را براي شخص يا جامعه به ارمغان آورند.
خداوند در آيات 168و 169 سوره بقره تلاش براي واداشتن مردم به بدعت گذاري و تغيير ارزش ها و تصرف در اصول و مباني جامعه را كاري شيطاني دانسته و آن را ملاك و معياري براي تشخيص دشمن معرفي مي كند. بنابراين لازم است شخص يا جامعه به اين نكته توجه كند كه بدعت ها هرگز براي رشد و تعالي شخصي و يا اجتماعي نيست بلكه طرحي از سوي دشمن براي نفوذ و سلطه و يا در رنج افكني مردم مي باشد.
5- دعوت به فحشا: در ادامه روند تغيير ارزش ها دشمن همواره در اين انديشه است تا از طريق نيروهاي داخلي و همراهي فريب خوردگان، گام هايي براي تسلط يا رنج افكني مردم بردارد. از اين رو دعوت به فحشا و منكر به عنوان يك راهبرد اساسي مورد توجه دشمن است.
كساني كه شخص يا جامعه اي را به منكر و فحشا دعوت مي كنند، بي گمان خيرخواه آنان نيستند، زيرا گسترش فحشا و منكر جز رنج و درد براي شخص و يا جامعه به همراه نخواهد آورد و آدمي را تا هبوط و سقوط همراهي مي كند. خداوند در آيات 168و 169 سوره بقره تبيين مي كند كه يكي از نشانه هاي دشمن، دعوت هايي است كه دشمنان در قالب هاي مختلف براي فحشا و منكر دارند و مردم را به آن تشويق و ترغيب مي كنند؛ زيرا دوست هرگز راضي نمي شود تا شخص گرفتار فحشا و منكري شود كه اندك اندك وي را به سوي تباهي شخصيتي و اجتماعي و روحي و رواني مي برد و مانند خوره، هستي و ظرفيت هاي كمالي اش را نابود مي كند.
6- دعوت به زشتي ها، اصولاً دشمن راحتي و آسايش ديگري را نمي خواهد و از اين كه شخص در آسايش و آرامش باشد و يا جامعه اي از آن بهره مند گردد، ناخشنود و ناراضي است. از اين رو به هر چيزي كه اين چيزها را از وي سلب مي كند به عنوان يك راهكار مي نگرد. از آن جايي كه زشتي ها و كارهاي ناروا و ناهنجار عقلاني و عقلايي و شرعي مي تواند اين آسايش و آرامش را از شخص يا جامعه بزدايد، به عنوان يك ابزار مهم و كارآمد مورد توجه دشمن است. براين اساس دشمنان، مردم را به كارهاي زشت و ناروا دعوت مي كنند و خود نيز گاهي با آنان همگام و همراه مي شوند تا به آن عادت كنند. چنان كه در داستان ترياك خوانده ايم كه دشمنان براي اين كه ملتي بدان عادت كند، به شكل رايگان ترياك مي دادند و شيره آن را مي خريدند تا اين كه به آن عادت كردند و سپس براي آن، قيمت هاي گزاف تعيين كردند كه هم درآمدزا بود و هم ملتي را از تفكر و شادابي باز مي داشت. در اندلس با اعزام دختران زيباي فرانسوي، برنامه نابودي جامعه و تغيير دين را به اجرا گذاشتند. اينها تنها نمونه هاي كوچك است و با خواندن تاريخ مي توان نمونه هاي بسيار ديگري نيز در اين باره يافت.
7-فسادگري: از ديگر كارهايي كه مي توان آن را ملاكي براي شناسايي دشمن از دوست قرار داد، فسادگري است. اصولا دشمن آرزوئي جز رنج و درد براي ديگري ندارد و بدخواه مردم است؛ از اين رو مي كوشد تا با فساد در زمين، آسايش و آرامش را از شخص و جامعه حذف كند. بر اين اساس اموري را تشويق مي كند كه زمينه هاي آرامش و آسايش را مي زدايد. مصرف بي رويه كالاها و ترغيب به اسراف و تبذير و يا بهره گيري نادرست از منابع آب و خاك و از ميان بردن جنگل ها و درياها و مانند آن از اموري است كه دشمن همواره بدان تشويق مي كند. اگر خود بتواند مستقيم در اينكارها دخالت مي كند و اگر نتواند با دعوت ديگران مي كوشد تا فساد و تباهي در زمين گسترش يابد و زمينه هاي آسايش و آرامش از ميان برود. بنابراين مي توان گفت كه هر آن چه موجبات زوال آسايش و آرامش شخص ياجامعه باشد در دستور كار دشمن قرار دارد. انسان هاي هوشيار كساني هستند كه با تفكر و تدبر در رفتارهاي دشمن وي را مي شناسند و اجازه فعاليت را از او سلب مي كنند. (بقره آيات 204 و 205)
8-زمين سوخته: دشمن نسبت به رشد و شكوفايي ملت ها حساس است. از اين رو در برنامه خويش زمين سوخته را به عنوان يك راهبرد در نظر دارد. به اين معنا كه اگر توانست بر سر زميني تسلط يابد كه هيچ وگرنه مي كوشد تا زمينه نابودي كشتزارها و منابع شكوفايي تمدني را فراهم آورد، لذا برنامه تخريب كشتزارها و منابع غذايي مردم را به عنوان يك اصل مورد توجه قرار مي دهد؛ زيرا نابودي كشاورزي و كشتزارها به معناي نابودي امنيت غذايي جامعه و تسلط بر آن است. از اين رو همواره در انديشه تخريب است. روشي كه دولت غاصب اسرائيل در فلسطين اشغالي در پيش گرفته براساس اين اصل استوار است. زمين سوخته طرحي است كه سال هاست اشغالگران در سرزمين فلسطينان به اجرا مي گذارند.
9-نسل كشي: اصولا تخريب كشتزارها و طرح زمين سوخته و ايجاد كمبودهاي غذايي و دارويي و مانند آن و بلكه افزايش فساد و تباهي مانند هم جنس گرايي و فحشا و زنا براي اين انجام مي گيرد تا نسل ها ازميان برود. به اين معنا كه دشمن مي كوشد تا به هر شكلي شده شخص يا جامعه اي را از ميان بردارد. نسل كشي از طريق فسادهاي پيش گفته نمونه هايي از روش هاي به كار گرفته از سوي دشمن است. اگر به فلسطين و يا بالكان توجه شود به سادگي داشته مي شود كه چگونه به هدف نسل كشي از طرق مختلف همه امكانات و ابزارها به كار گرفته شده و مي شود. از اين رو خداوند انسان ها را به هوشياري و تدبر
فرا مي خواند و از آنان مي خواهد تا در رفتارهاي ديگران دقت و تامل كنند كه به چه هدفي كارهايي از جمله گسترش فساد و تباهي را انجام مي دهند و فريب ظاهر دشمنان را نخورند، زيرا هدف اساسي و اصلي آنان، نابودي مردم از جمله مسلمانان و مومنان است. (توبه آيه 89) بنابراين مي توان از مجموعه رفتارهاي آنان دريافت كه نسل كشي و از ميان بردن مومنان در دستور كار اصلي دشمنان است.(بقره آيات 204 و 205) و نبايد به سادگي از كنار بدعت ها و تشويق به منكرات و ناهنجارهاي اخلاقي و اجتماعي آنان گذشت. دعوت به شورش و يا آشوب براي آن است كه نسل مومنان از ميان برداشته شود و نامي و يادي از اسلام و قرآن و ايمان نباشد.

مقالات مشابه

پیوند ایمان و محبت در قرآن و عرفان

نام نشریهبینات

نام نویسندهنسرین حسینی کاشانی

تأملي در معناي حب در قرآن و دلالتهای تربيتی آن

نام نشریهپژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی

نام نویسندهعلی شیروانی, محمد نجفی, بابک شمشیری, راحله نبوی‌زاده

تأملي بر جايگاه «انسان دوستي» در فلسفه تربيتي اسلام

نام نشریهتربیت اسلامی

نام نویسندهستاره موسوی, محمدحسین حیدری

عشق و محبت حقیقی در آینه وحی (1)

نام نشریهدرس‌هایی از مکتب اسلام

نام نویسندهاسماعیل نساجی زواره

محبت از نگاه قرآن

نام نشریهقرآنی کوثر

نام نویسندهمعمار منتظرین

عشق و محبت از منظر قرآن كريم

نام نشریهقرآنی کوثر

نام نویسندهمعمار منتظرین

دشمنان واقعى و پندارى

نام نویسندهاحمد بهشتی